نرفتن بدمینتون ایران به المپیک هشت ساله شد، فکر میکنید واقعا در این چند سال تفکر المپیکی شدن شکل نگرفته است؟
با توجه به این که در ایران نیستم شاید از تمام شرایط آگاه نباشم بنابراین درست نیست بدون اطلاع قضاوت کنم و خودم را در آن جایگاه نمی بینم که قضاوتی داشته باشم. هر چند که اخبار را دنبال میکنم، اما در شرایط فدراسیون و ورزشکاران قرار ندارم و قضاوت کردن درست نیست. اما سهمیه گرفتن نه تنها در بدمینتون ، بلکه در هر رشتهای سخت است به همین دلیل وقتی ورزشکاری سهمیه میگیرد کار ارزشمندی انجام داده است. این که چون من در المپیک پکن سهمیه گرفتم و حالا باید در المپیکهای لندن و ریو هم سهمیه میگرفتیم غیر واقعی است. چشمانمان را باید بر روی واقعیتها باز کنیم و بدمینتون ما در جایگاهی نیست که در هر المپیک حتما سهمیه بگیرد.
- بیشتر توضیح می دهید شرایط برای کسب سهمیه به چه شکل باید باشد؟
برخیها فکر میکنند که یک سال آخر کسب سهمیه مهم است در حالی که خود من از سال 2003 با هدف کسب سهمیه در المپیک پکن کار را شروع کردم مانند این که یک بازیکن از سال گذشته برای المپیک 2020 توکیو تلاش کند، اما هنوز این مساله جا نیفتاده که برای پنج سال آینده برنامهریزی داشته باشیم (به جز در رشتههایی که این کار انجام گرفته و جواب هم گرفتهاند.) در این مورد مشکل یکی یا دو تا نیست یعنی نمیتوان گفت فدراسیون نمیخواهد برنامهریزی بلند مدت داشته باشد، بلکه خیلی مواقع فدراسیون برنامهریزی دارد، اما ورزشکار اطمینان ندارد که اگر برنامهریزی پنج ساله داشته باشد، آیندهاش تامین است یا خیر. حقیقت این است که اگر فدراسیون یا ورزشکار تمام آن چیزی که دارد را برای سهمیه گرفتن بگذارد بعد از گرفتن سهمیه زندگیاش چه میشود، چون بالاخره زندگی که تمام نمیشود.
ورزش در کشورهای دیگر حرفهای به معنای واقعی است. به نظرم ورزش در ایران قهرمانی بوده و حرفهای نیست. زمانی حرفهای است که سیستم ورزش کشور آن قدر قوی باشد که ورزشکار از لحاظ مالی به ورزش به چشم یک شغل نگاه کند و تامین اجتماعی قابل قبولی در دراز مدت داشته باشد.
- با این شرایط در از دست دادن المپیک چقدر فدراسیون یا خود بازیکنان مقصر هستند؟
حالا چون در المپیک لندن و ریو سهمیه نگرفتیم نمی توانیم بگوییم مقصر ورزشکار یا سازمان خاصی است. بحث این است که ورزش ایران به خصوص در رشتههایی مانند بدمینتون در جایگاهی نیست که در هر المپیک بخواهیم سهمیه بگیریم. البته این تنها مختص ایران نمیشود. این که من توانستم به المپیک پکن بروم نه تنها در ایران، بلکه در منطقه آسیای میانه نیز هیچ کسی نتوانسته بود سهمیه بگیرد.
- شما برای گرفتن سهمیه المپیک در چند مسابقه شرکت کردید و پرداخت هزینهها به چه صورت بود؟
من سال 2003 از ایران رفتم تا بتوانم تمام وقت در آکادمی بینالمللی کپنهاگ دانمارک تمرین کنم. هر سال به طور میانگین در 18 تا 22 مسابقه بینالمللی شرکت کردم که البته این خارج از مسابقات داخلی و باشگاهی دانمارک بود که در آنها نیز حاضر می شدم. در سال المپیک نیز در 27 تا 28 مسابقه شرکت کردم که این تعداد حضور در مسابقات تقریبا نرمال است. در مورد هزینهها نیز شرایط طوری نبود کمک خاصی بگیرم، بعد از کسب سهمیه حدود 15 – 20 درصد توسط آقای کرباسیان که آن موقع رییس فدراسیون و آقای پوریا دبیر فدراسیون بود، پرداخت شد. در زمان المپیک لندن نیز آقای کرباسیان و آقای پوریا از طریق کمیته ملی المپیک برای اینکه ایران دوباره بتواند سهمیه بگیرد خیلی حمایت کردند.
مساله حمایت شرایط خاص خود را دارد، وقتی چنین اتفاقی (کسب سهمیه المپیک) در نظر گرفته نشده باشد، واگذاری بودجه بعد از کار انجام شده، سخت تر است. آن زمان هم کسی فکر نمیکرد بدمینتون ایران سهمیه بگیرد. بنابراین برایش بودجه خاصی هم در نظر گرفته نشده بود.
- اکنون شرایط در بدمینتون به گونهای است که فدراسیون میگوید بازیکن خودش هزینه کند و در صورت کسب سهمیه المپیک هزینهها را پرداخت می کند. از آن طرف بازیکنان نیز میگویند نمی توانند تمام هزینهها را پرداخت کنند، بنابراین این معضل را چطور میتوان حل کرد؟
همه تلاش و علاقه دارند که بدمینتون سهمیه بگیرد، اما صادقانه و بدون تعارف بگویم فدراسیون و بازیکنان وقتی متوجه میشوند چقدر باید هزینه کنند تا سهمیه بگیرند یک مقدار تردید به سراغشان میآید که فردا چه میشود؟ یک بازیکن نمیتواند تمام زندگی و هزینههای لازم را برای کسب سهمیه بگذارد. از آن طرف نیز فدراسیون نیز تا آن ضمانت نباشد که بازیکن سهمیه المپیک را میگیرد نمیتواند هزینه کند. در واقع مانند قضیه مرغ و تخم مرغ است که کدام اول به وجود آمده است.
اگر من هم به دنبال کسب سهمیه رفتم به این دلیل بود که ایمان داشتم میتوانم سهمیه بگیرم و جزو اهداف مهم زندگیام بود. همچنین نمی خواستم عاقبت خودم را به دست دیگران بسپارم و دوست داشتم خودم برای خودم تصمیم بگیرم ولی شرایط برای همه به این شکل نیست.
- فکر میکنید تا المپیک 2020 چه شرایطی باید فراهم باشد تا به کسب سهمیه المپیک امید داشته باشیم؟
این مسالهای نیست که با حرف من یا شما به راحتی حل شود، مساله سیستم ورزش ایران است که باید حرفهای باشد که البته شاید حرفهای هست، حقیقتاً من نمیدانم فدراسیون والیبال چه کاری انجام داد که موفق شده است یا فدراسیون بسکتبال. فدراسیون بدمینتون و بازیکنان واقعاً انگیزه و علاقه دارند که به المپیک بروند اما این که چرا این اتفاق نمیافتد بهترین کسانی که میتوانند جواب بدهند کارشناسانی هستند که در ایران کار میکنند. من خودم را در آن جایگاه نمیدانم که بخواهم قضاوت کنم اما یادمان نرود بازیکنی به اسم ثریا آقایی داشتیم که اگر آسیب نمیدید و مجبور به عمل جراحی نمیشد شانس خیلی خوبی برای المپیکی شدن داشت که اگر این اتفاق میافتاد شاید الآن صحبتهایی که میکردیم متفاوت بود و در جهت دیگری قرار داشت. ما بازیکنانی داریم که چنین تواناییهایی دارند مانند ثریا آقایی که انشاءالله کارش را ادامه میدهد و باید بر روی بازیکنان دیگر هم کار شود. من با برخی از آنها صحبت میکنم و کاری از دستم برآید برایشان انجام میدهم.
- چرا جای کاوه مهرابی در بدمیتنون ایران خالی است؟
فکر نمیکنم جای من در بدمینتون ایران خالی باشد. در هیچ رشته ورزشی یک نفر نمیتواند آن رشته را عوض کند و این یک واقعیت است. با این حال من هنوز با بازیکنانی که همدورهام بودند یا دو دوره از من جلوتر بودند صحبت میکنم. بازیکنان خانم و آقا هر کدام که به فکر سهمیه گرفتن بودند با من مشورت میکردند که در چه مسابقاتی شرکت کنند، دلیلی نداشت که این مسائل را رسانهای کنم. تمام آنها شماره تماس من را دارند و حتی در مراحلی با فدراسیون هم مشورت میکردم که بازیکنان در چه مسابقاتی شرکت کنند، بهتر است اما در نهایت تصمیمگیرنده خود بازیکنان بودند. از طرفی هر زمان که به ایران می روم با بازیکنان دیدار میکنم و راهکارهای مفیدی باشد در اختیارشان میگذارم. در کل اعتقاد ندارم که جایم در بدمینتون خالی است چرا که من هستم.
- شاید انتظار میرفت که به عنوان مربی تیم ملی فعالیت کنید و تجربیات خود در اختیار ایرانیها بگذارید؟
بعد از فوت مادرم، موسسه خیریهای را با پدرم تاسیس کردیم تا برای بچههای کار، موقعیت ورزش کردن را فراهم کنیم. فکر میکنم نقشی را که برای این قشر از جامعه میتوانم ایفا کنم، خیلی مهمتر است. ما سعی کردیم به این قشر کمک کنیم بنابراین جدا از مشورتهایی که به بازیکنان و فدراسیون میدهم این کار نیز برایم بسیار مهم است. از طرفی لزوماً نباید مربی تیم ملی باشم که تاثیرگذار باشم، کمک کردن به قشری که خیلی بیشتر به کمک احتیاج دارند حداقل برای من مهم است.
- در کل به مربیگری فکر میکنید؟
نهتنها در ایران بلکه در سراسر دنیا این تصور هست که وقتی دوره ورزش حرفهای هر ورزشکاری تمام میشود حتما باید مربی شود. در حالی که لزوماً هر بازیکن خوبی یک مربی خوب نمیشود. مربیگری تواناییهای خاص خود را میخواهد. هرچند که من در آن زمان که بازیکن بودم، برای فراهم کردن هزینههای مسابقات مربیگری میکردم و یک سال بعد از المپیک نیز به کادر مربیگری تیم ملی جوانان دانمارک اضافه شدم بنابراین به این معنی نیست که توانایی آن را ندارم اما واقعیتش این است که به مدیریت ورزشی خیلی بیشتر علاقه دارم و از زمانی که ریاست کمیسیون ورزشکاران فدراسیون جهانی بدمینتون بودم، احساس کردم مدیریت ورزشی برایم خیلی جذابتر است. تقریباً به آن سمت آمدم. هر ورزشکار مطرحی لازم نیست وقتی ورزش را کنار گذاشت حتما مربی شود.
- بیشتر توضیح میدهید مشغول چه کاری هستید؟
سال 2013 رئیس کمیسیون ورزشکاران فدراسیون جهانی بدمینتون بودم. الان نیز عضو کمیسیون ورزشکاران آژانس جهانی ضددوپینگ هستم. البته کار اصلیام رئیس پروژههای ورزشکاران IOC است و مدیر یک تیم 12 نفره هستم.
- با توجه به اشرافی که روی وضعیت ورزش کشورهای دیگر دارید، فکر می کنید کاروان ایران در المپیک ریو چه نتایجی میگیرد؟
شاید دوستان دیگر اطلاعات و جرأتشان خیلی بشتر از من باشد که بخواهند اظهارنظر کنند. من به خودم اجازه اظهارنظر در مورد اینکه کاروان ایران موفق میشود یا خیر را نمیدهم. اما تا جایی که میدانم در رشته های سنتی مثل کشتی و وزنهبرداری امید به مدال داریم. انشاءالله والیبال نیز سهمیه میگیرد. مطمئنا تمام ورزشکاران دنبال این هستند بهترین نتیجه را بگیرند، خود من به عنوان فردی که به المپیک رفته فکر میکنم در این مدت باقیمانده فقط باید حمایت کنیم. در المپیک همه چیز یک لحظه است و ممکن است ورزشکار شب قبل از فینال به هر دلیلی خوب نخوابیده باشد و مدال طلایش به نقره تبدیل شود. من خودم را در جایگاهی نمیدانم که بگویم چه نتایجی میگیریم اما در لندن نتیجه خوبی به دست آمد و امیدوارم بتوانم نتایج لندن را تکرار کنیم.